همه ما به شانس اعتقاد داریم برای مثال شانس اینکه کیف بزرگ پولی پیدا کنیم که ابنها را بچه پولدارها می اورندو نه ماها .

یا اینکه در بانک برنده شویم که انهم غیر ممکن است .

ما پسرهای بدبخت ایرانی قثط باید به آن امید باشیم که پدر زن پولدار گیرمان بییاید پس اینکه عده ای از پسرها با میلیلردها جنس مخالف دیده می شوند فقط برای تمرین است که روزی پدرزن پولدار گیرشان بیاید پس فکر بد نکنید بگذریم ، یک واقعه است که یک بار فقط در خانه را می زند ولی بد شانسی روزی سی چهل بار می زند.

بد بختی کلید دارد خودش داخل می شود .

یا در مورد شانس باید بدانید و آگاه باشید که شانس با طمع فرق می کند . اگر فکر کرده اید  که شانس در می زتد اما در صدایش رگه هایی از طمع دیدید ، در را باز نکنید چون به محض ورود به بدشانس و بد بختی زنگ می زند وانها را دعوت می کند طمع هیچگاه رفیق شانس نیست طمع بدبختی می اورد

شانس را هم نباید منتظر باشیدکه خودش بیاید باید شانس را خودتان دعوت کنید . دعوت شانس زحمت دارد ولی اگر تلاش کنید باکمک خدا شانس راضی می شود و مهمان خانه تان می شود اگر روزی هم دیدید که بد بختی با کلید امد بدانید که مورد امتحان خدا هستید با اردنگی بیرونش کنید این اردنگی باید با تلاش و فدرت زده شود کسانی که اردنگی رابزنند در امتحان قبول می شوند و کسانی که تسلیم بدبختی شوند در امتحان رد می شوند انگاه در اخرت کارنامه خرابت را نشانت می دهند و ارزو می کنید که ای کاش اردنگی را می زدید ای کاش که ما همه در زدن اردنگی موفق باشیم